The taste of hunting in BIRJAND (or brigand) with my remembrances

۱۳۸۸ آبان ۲۹, جمعه

به دنبال گوش شنوا



بار ها گفته ام و بار دگر می گویم

چند سالی است که در بیرجند شاهد محدود شدن روز به روز عرصه حیات برای وحوش منطقه هستیم . و من چند دسته از عوامل را به عنوان دلایل اصلی این مسئله شاهد هستم و عنوان می کنم:
1- خشک سالی و چرای بیش از حد دامها
چند سالی است که در بیرجند خشک سالی شده اما تعداد دامهای سبک نه تنها کاهش پیدا نکرده بلکه حتی در برخی از مناطق چند برابر هم شده و این دامها پا را از مراتع کوهپایه ای خودفراتر گذاشته و وارد دامنه کوهستاهنها هم شده اند و من به عنوان شکارچی شاهد این هستم که چرا گاههای قدیمی که چندین نسل از وحوش در آن مناطق زیست می کرده اند حالا خالی شده است.همینطور مخروبه شدن و خشکیده شدن آبشخور های دل کوهستانها سبب مهاجرت اجباری پستانداران وحشی شده است. الی البته چرای بیرویه سبب محدود شدن منابع غذایی برای پرنده های مهاجر استان چون سیاه سینه (باقر قره)نیز شده که چند سالی است که کمتر از گذشته به چشم می خورند.
2- افزایش جمعیت گر گها
چنانچه چند روز پیش که در کوهستان بودیم اطراف یک لانه گرگ قبرستانی از آثار به جا مانده از اسکلت قوچ و میش و بره و حتی گوسفندان اهلی پیدا کردیم که حدود 15 جمجمه که به قطعیت مربوط به قوچ و میش و بره بود در آن حوالی پیدا کردیم .
3- نقش محیط زیست
محیط زیست استان خراسان جنوبی با مدیریتی نا کا ر آمد و عدم آشنایی با منطقه و طبیعت وحشی آن ،آنطور که مورد انتظار بوده عمل نکرده چنانکه به عنوان مثا ل در زمستان 86 که برف سنگینی باریده بود شاهد تلف شدن تعداد زیادی پرنده و همینطور پستاندار بودیم که حتی محیط زیست با آن نیرو های خدوم و جان فشانش یک گشت زنی ساده را در منطقه انجام ندادند چه برسد به توزیع آذوقه و در عوض با پرورش دادن چند راس آهو و قوچ و میش اهلی و توی بوق و کرنا کردن آن نه تنها کمکی به محیط زیست نکردند بلکه چون این حیوانات پرورش یا فته به علت دست آموز بودن و نترس بودن ، به انسانها و جوامع انسانی نزدیک میشوند یک گله را به کشتن میدهند . یا با بر خورد های زننده و اهانت آمیز محیط بانان که روز به روز شاهد بیشتر شدن آنها هستیم سبب بر انگیخته شدن خشم شکار چییان شده که عدم همکاری آنها را در پی دارد.
در گذشته با اینکه هم شکار چیان بیشتری در استان بود و هم در عوض مناطق قرق شده کمتری بود شاهد تعداد شکار های بسیار بیشتری بودیم چنانچه مثلا در منطقه «در میان» بیرجند حتی گله های 150 راسی قوچ و میش به چشم می خورد اما اکنون که منطقه به اصطلاح حفاظت شده است ما حد اکثر گله های 7 یا 8 تایی را می بینیم .
در یک کلام کفش حفاظت از محیط زیست برای مدیران و دست اندر کاران فعلی محیط زیست بیرجند خیلی گشاد هست.
یا در زمینه صدور پروانه این مشکل را به صورت کشوری احساس میکنیم که هر کس که اندک شناختی از شکار داشته باشه میداند که محدود کردن بازه شکار مجاز نه تنها مشکلی را حل نمی کند بلکه سبب شکار بیرویه (شکار کشی) نیز می شود . مهم ترین انتقاد بنده به ساز مان محیط زیست خود رای بودن این سازمان است .سازمانی که تنها راه حل مشکلات را استفاده از قوه زور و قهریه میداند . همه دیدیم از سال 84 به بعد نه تنها ازمحیط زیست کشورمان حراست بیشتری نشد بلکه نتیجه افزایش مجا زاتها و جرایم کشته شدن چند محیط بان و شکار چی شد ... تا کی مثل بچه ها می خواهیم لج بازی کنیم....
در کانادا هر ساله هزاران مجوز شکار گوزن و سایر پستانداران صادر می شود اما مشکلی در خصوص کم شدن شکار وجود ندارد . اما در ایران با اینکه چند سالی است مجوز شکار داده نمی شود (البته هیچ وقت شاهد مجوز سر تاسری هم نبودیم) مشکل کم شدن گونه های شکار را نیز داریم .
باز هم نصیحت میکنم :«جهانی بیندیشید؛منطقه ای عمل کنید »چاره کار آمیختن علم وتجربه با هم است.




۳ نظر:

جلال گفت...

سلام مهران
حالت چطوره؟ من با نظراتت کاملا موافقم اما همونطور که خودت اشاره کردی کو گوش شنوا ....
راستی اگه از هفته پیش هنوز ناراحت نیستی پنج شنبه رو بریم شکار.

محمد کل گفت...

سلام حاج مهران
کجایی...این همراه رو دادن تا همراهت باشه ! نه اینکه توی گنجه اتقاقت بذاریییییییییی
مثل همیشه مطالب با استدلالی رو گذاشتی که جای هیچ حرفی رو باقی نمیذاره اما مواظب باش به سرنوشت بلاگفا دچار نشی. یه سری به من هم بزن .عکسای جدیدی رو گذاشتم

kamar shekan گفت...

salam mehran khan
chera in raay girit kar nemikone?man ke har kar kardam natonestam raay bedam . ahoo ghermez az hame behtare.