The taste of hunting in BIRJAND (or brigand) with my remembrances

۱۳۸۸ آبان ۲۳, شنبه

شکار سا ل 88

با سلام خدمت دوستان گرامی
به در خواست محمد کل براتون خاطره تنها شکار سال 88 مون رو تا این لحظه میذارم.
روز سوم نوروز بود که با محمد کل(منظورم کل شکار نیست چون کچله این اسم رو روش گذاشتیم)برای شکار قوچ یا میش رفتیم به دال ....(نمی خوام شکارگاه لو بره).هنوز خورشید بالا نیومده بود و داشتیم از کوه بالا میرفتیم .نوک کوه .که رسیدیم.به خیال اینکه شکارها باید در دامنه کوه روبرویی می بودند بی هوا روی قله آمدیم. من تفنگ تک لول چهار پاره زنیمو که ساخت آمریکا هست رو داشتم و محمد کل پنج تیرش همراش بود.چون من با تفنگ دوربین دار نمی تونم شکار کنم و تفنگ محمد کل دوربین داشت لذا من تفنگ خودم رو آورده بودم. داشتم می گفتم : همینکه اومدیم رو قله که پناه بدیم و دامنه کوه روبرویی رو نگاه کنیم یه شیشک از زیر پامون در رفت . دستپاچه شدم و از همون روی قله سر دست در دو بهش شلیک کردم .نیفتاد....به محمد کل گفتم ظهر باید کنسرو بخوریم...گفتش آره،این وامونده ها اینجا چه کار میکردن؟...نا گفته نماند که در دامنه مقابل سه تا شکار دیگه هم بودن که فرار کردن. مایوسانه راه ته دره رو پیش گرفتیم و آمدیم پایین .شیشکه روی یه سنگ پشگل انداخته بود ...محمد کل رفت و گفت پشگلش خون داره. پشگل رو برداشتم دیدم راست میگه بیشترش خون بود . فهمیدم که تیر بهش نشسته. ردش رو گرفتیم.حالا چقدر پیاده روی کردیم بماند فقط همین رو بگم که تا ظهر دنبالش بودیم و من و محمد کل که هر دو مون کلی ادعامون میشه از پا افتادیم. ردش رو گرفتیم از یه شیله(آبراهه منتهی به نوک کوه)رفته بود بالا. کوه بعدی پر از لاخ سنگهای بزرگ بود که من میدونستم جای خوبی واسه پنهان شدن یه شکار زخمی هست. من دیگه پایین نیومدم و محمد کل رو فرستادم و خودم از بالای کوه رفتم . محمد کل رسید ته دره ومقابل یه سنگه واستاد و اشاره کرد که اینجاست با دست اشاره کردم که بزنش...محمد کل از بیست قدمی شلیک کرد... با کمال حیرت شیشک از زیر سنگ در اومدو فرار کرد.محمد کل دوباره نشونه گرفت و شلیک کرد اما باز هم خطا رفت. محمد عصبانی شده بود و تفنگش رو زمین زد.(محمد کل کسی نبود که تیرش خطا بره و حسابی واسه خودش شکارچی قابلیه) من حدس زدم باید بیاد رشته کوه مجاور ...خسته و کوفته آمدم روی نوک قله و سینه خیز جلو رفتم و دید زدم .دیدم بله آمد و زیر درخت بیدمشک لم داد.محمد کل داشت می آمد پیشم و حسابی هم خسته بود خودم هم داشتم از خستگی و گرسنگی می مردم. محمد کل نشست کنارم . گفتم تفنگت رو بده.گفت بگیر این بی صاحابو...گفتم تفنگ خوبه دوربین میزون نیست.هنوز به محمد نگفتم شکار روبرومونه...کاردم رو در آوردم و پیچای دوربین رو باز کردم و دوربین رو دادم دست محمدکل و رفتم لب کال...محمد نگاهی به جلو انداخت و شیشک رودید و دستپاچه به من گفت شکار اونجاست. گفتم خودم می دونم تو صبر کن. گفت برو جلو با تفنگ خودت بزن . گفتم اگه به منه با همین تفنگ میزنم. 250 متری بود تفنگ رو گذاشتم روی دو شاخه و نشونه رفتم ,....به زور روی دستش رو میدیدم. به سمت چپ بدنش خوابیده بود و سرش سمت ما بود.نشونه رفتم و شلیک کردم. از جاش بلند شد و به خودش لرزید و بعد به دست و پا زدن افتاد. به محمد گفتم خودت برو پوستش کن.من حال ندارم. محمد کل رفت و سرش رو برید من رفتم و دیدم گلوله خورده توی مفصل بازوی شیشک و از اونور از ریه هاش بیرون اومده اون شلیکی که اول کرده بودم هم خورده بود در ..نش و رفته بود توی شکمش. خیلی چاق نبود دست پرش 12 کیلو گوشت داشت. اما از دست خالی برگشتن هم بهتر بود.
تصویر فوق رو از خبر گذاری فارس تهیه کردم.

۶ نظر:

محمد کل گفت...

سلام حاج مهران
دستت درد نکنه که این مطلب رو گذاشتی,عجب شکار خسته کننده ای بود.
راستی ناقلا خبر رسید که سه شنبه چهار شنبه با محمد خان شکار بودبن.راستش رو بگو چی زدین؟
من که هر وقت به محمد خان می گم بریم شکار میگه کار دارم چه جوریه به تو که میرسه بی کار میشه؟

مهران گفت...

سلام محمد جون

از سه شنبه تا پنج شنبه با محمد خان رفتیم دور زدیم. حالا بماند چی زدیم!
کفش راستم پاره شد و موتور هم کلی اطوار در آورد ولی آخرش بد نبود. حالا بعدا واست تعریف می کنم.

ناشناس گفت...

salam mehran
matlab ghashangi gozashti, az khondanesh lezzat bordam. kash manam birjand boodam bahaton meomadam shekar.heyf ta eyd nemitoonam byam.

محمد گفت...

سلام
ممنون از حسن توجهت مهران جان
راستش يه تريل 360 سي سي ياماها دارم!
دو قوچ پايين با چهار پاره زده شدن.
من از ساچمه 5 استفاده مي كنم ولي فشنگاي امسال مشكل دارن
از خاطرت لذت بردم فقط ندونستم شيشك چيه؟

جلال گفت...

سلام مهران ممنون که سر زدی.
راستی تفنگت درست شد؟بهد از ظهر میام پیشت. شکار جالبی بود ها

مهران گفت...

سلام محمد عزیز
متشکرم که سر زدی,تریل خوبه ولی جلو فرمونش سبکه و زود آدمد خسته میکنه.موافقی؟
بره نر یه ساله رو میگن شیشک .موفق باشی