The taste of hunting in BIRJAND (or brigand) with my remembrances

۱۳۸۹ آبان ۲, یکشنبه

یک حا د ثه نا گو ار

هفته گذشته با خبر شدم که یکی از شکار چیان منطقه در میان دو نفر را بر اثراصابت چهار پاره کشته است که شرح ما وقع چنین است:
یک گاو از روستای در میان از ده فراری می شود و صاحب گاو و چند تن از اقوامش به دنبال گاو می گردند اما موفق نمی شوند اونو بگیرن. به پاسگاه مراجعه می کنند و از مامورین می خوان که گاو رو با گوله بزنن چون که گاو به آدمها حمله می کرده اما پاسگاه زیر بار نمی ره. ناچارا می روند و از یکی از دههای اطراف یک شکار چی قدیمی می آورند. و بعد با موتور گاو را در بیابان پیدا می کنند و شکار چی مذکور که نمی خواهم اسمش را بیاورم به گاو که کنار یک تپه بوده نزدیک می شه و با چهار پاره قصد داشته اونو از پا در بیاره. نشونه می بنده و در حالی که گاو به سمتش میومده شلیک می کنه که در همین حین دو تا دیگه که با موتور داشتند دنبال گاو می گشتن از پشت کوه بیرون میان و در راست تیر! متاسفانه هر دو در دم جان می دهند. گاو هم فرار کرده و بالاخره توسط مامورین پاسگاه کشته می شه!
واقعا ماجرای تکان دهنده ای بود گرچه اولیای دم رضایت می دهند اما آن شکار چی بیچاره که من می دانم انسان بسیار معتقدی هم هست نمی دانم با عذاب وجدان چه می خواهد بکند.
من کوچکتر از این هستم که کسی را نصیحت کنم اما عاجزانه از دوستان می خواهم که موقع تیر اندازی حواسشان را خوب جمع کنند !که تیری که از چله رفت دیگر بر نمی گردد.

۱۳ نظر:

محمد گفت...

سلام
چندسال پیش اهالی یکی از آبادی های نزدیک بیجار یه شکارچی رو برده بودن تا گرگی رو که هر شب می رفت سراغ گوسفنداشون بکشه که ظاهرا وقتی هوا تاریک شده بود شکارچی به جای گرگ یکی از اهالی رو با چهار پاره زده و اونو به شدت زخمی کرده بود.
مایه تاسفه

محسن ملایی گفت...

سلام شکارچی خسته نباشی- واقعا" تاسف خوردم چطور به نامردی کار دست آدم داده می شه امیدوارم برای هیچکس تکرار نشه.اما بعد بنده که به علت شروع سال تحصیلی ومشکلات ایاب وذهاب عایله به مدرسه فرصت سرخاراندن ندارم اما شما تلافی شو در میاری موفق باشی

آشنا گفت...

چه وحشتناک

آرش کوهرو گفت...

سلام
مهران خان
حادثه دردناک و عبرت آموزی هست.
این شعار برای تفنگ بدت ها هست که کمی با این موضوع بی ربطه ولی آویزه گوش من هست:
تفنگ پر دشمن را می کشد و تفنگ خالی دوست را.
شوخی و بی احتیاطی با تفنگ نتیجه مرگبار دارد

ناشناس گفت...

... پست پیشین
... مرگان مهران تاهویی که سر جوی آبت نشسته بود نمک گیرت شده بود . رسم جوانمردی نیست که نمک پرورده رابه سرب داغ مهمان کنی لوطی .
ای کشته کرا کشتی تا کشته شدی باز

مهران گفت...

اشکار جان
گرچه ما ارادت خاصی به ناصر داریم لکن نباید فراموش کنیم که حافظ هم گوید:باز ظفر بدست و شکاری نمی کنی؟ مصراع اولش را حذف کردم چون آن بازی امروزه بر حسب فتوای سفها حرام است! راستی بانوی فرانسوی را پیدا کردی یا نه؟

ناشناس گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
مهران گفت...

اشكار جان
كار و اشكار در گليمي و اقليمي نگنجند!
مگر زورباي يوناني نبودي؟ پس هنوز با بانوي فرانسوي مواجه نشدي
همتم بدرقه راه كن اي طايرقدس
كه درازاست ره مقصد و من نوسفرم

آرش گفت...

خیلی دردناکه من همیشه به دوستهام می گم تو طبیعت با رنگ استتار نروید که بسیار خطرناک است
حاجی مگر فاصله چقدر بوده که چهار پاره دو نفر را جابجا کشته و صدای موتور را تیر انداز نشنیده
قضا و قدر بوده است خدا رحمتشان کند

مهران گفت...

سلام آرش جان
واقعا قضا و قدر بوده. فاصله شايد 50 متر بوده.موتور از بين دو تپه پايين مي آمده و يهو مابين شكار چي و گاو ظاهر مي شه و بقيه ماجرا!

ناشناس گفت...

با عذاب وجدان چه می خواهد بکند..............

شکارچی و عذاب وجدان!!!!!!!!!!!!!!!!

مهران گفت...

برایت متاسفم ناشناس
تو بیشتر از آن چیزی که در یک کارتون تلویزیونی در مورد شکار چی دیدی چیزی نمی دانی!

یوسفی گفت...

سلام
وبلاگتان بااین برگ های پاییزی خیلی قشنگ شده سلیقه خوبی دارید