The taste of hunting in BIRJAND (or brigand) with my remembrances

۱۳۸۹ اسفند ۱۷, سه‌شنبه

سر کوها به دو دو (دویدن) می روم مو
به پا بوس گل نو می روم مو
اگر دونم که دلبر مال مایه (متعلق به ماست)
سه منزل ظرف یک شو می روم مو
خدایا عاشقی از حد گذشته
زملک قاین و سرحد (منطقه های حوالی بیرجند) گذشته
در این چندی که ما هم ره(را) ندیدیم
خدا دونه که بر ما چی گذشته

سلام
سال 89 هم مثل الباقی روزها و ماهها و سالهای گذشته رفت و هنوز دستم عادت نکرده بود که 89 بنویسم و خیلی وقتها اول 88 می نوشتم و بعد مجدد اصلاح می کردم. چند عکس بی کیفیت از شکار پرنده را برایتان می گذارم. سرعت قطره چکونی اینترنت وطنی ومضاف بر اون و به قول یکی از دوستان قیلطرینگ ! اجازه گذاشتن عکسهای بیشتروالبت بهتر را نمی دهند. و حال و حوصله  وب نوردی را از همه دوستان وبلاگی گرفته. به هر حال خوش باشید




کمپینگ قدیمی


ورودی یکی از شکار گاهها که به گمانم برای محسن خان ملایی خاطرات زیادی در خود دارد. خوشبختانه ما بی نصیب بر نگشتیم.
اواخر مهر89

سر راهت نشینم خسته خسته
 



بزرگترین سیاه سینه ای که در سال 89 زدم


شکار تیهو در یکی از شهرستانهای استان



شکار سیاه سینه در بیرجند


 و باز هم شکار محبوب ترین پرنده برای من

هیچ نظری موجود نیست: